روحیه نقد گرایی، دیگر شخصیت مطالعه گر و تشنهدانستن را به من داده بود، فلذا اعتراف می کنم تقریباًبطور کامل دلقک بازی، سرگرمی و سطحی گویی از منرخت بسته بود.مثل تشنه ایی می مانستم که علاقه مند شدید به یادگیری،بودمبعدها متوجه شدم کاش آنروز دنبال دانستن نمیرفتمشما نمی دانید درجامعهای که روند اصلاح آن به نفع مردم، جاده بسیار پر پیچ و خم دارد مشاهده
کردنمداوم انیوه مشکلاتی که ناشی از تنها و تنها و تنها ازسوء مدیریتهاست چقدرقلب آدم را میفشارد... بگذریممتوجه شده بودم علی شریعتی چیزهایی را دربخشنتیجهگیری نهایی کم دارد.یعنی همانطور که قبلاً گفته بودم او بسیار زیبا مشکلاترا میدید، طرح موضوع می نمود و به عنوان مطالبه گراجتماعی، از منظر جامعه شناسی آنها را فریاد می کشید، لیکن هیچ وقت نتوانست آنگونه که شایسته ذهن تشنهمن است برای آنها راهکار پیدا کند بعدها هم همینطور بود، یعنی هرکی پیرو افکار و آرایافکارعلی شریعتی بود، منتقد ونقاد خیلی خوبی بوداما در ارائه راهکار پخته که جامعه نگری در آن حرفاصلی را بزند بسیار ناتوان بود. من این ایراد را متوجه شده بودم و برای همین همیشهدنبال علتی میگشتم تابتوانم در بحث نتیجه گیری پختهشوم یا اگر بهتر بگویم مسیر پخته شدن را طی کنم. به طور اتفاقی کتاب جاذبه و دافعه حضرت علی نوشتهاستاد والامقام، فیلسوف بزرگ، جناب شهید دکتر مرتضی
مطهری را خواندم.آن روز کاملاً یادم هست، وارد کوریدور سن ۲۱ سالگیشده بودم، ولی احساسش گرمی به این کتاب پیدا کردهو تنها به دلیل اشتیاق وارد فاز مطالعه بار دوم آن شدم.به تدریج برای آنکه بتوانم در صحبت هایم از مطالباین کتابها استفاده ببرم و اصطلاحاً خوش بیانی کلاممرا تبدیل به پختگی منطق محور، جهت اقناع دیگران کنمبه خلاصه نویسی ی لوکومتیو زندگی من...
ادامه مطلبما را در سایت لوکومتیو زندگی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 51-2-3khaterat8 بازدید : 65 تاريخ : چهارشنبه 13 مهر 1401 ساعت: 20:30